اخلاق و معنویت آیة الله دستغیب
اخلاق و معنویت
بدیهی است که مربی و استاد عمده ترین نقش را در تربیت نفوس ایفا می نماید . لذا در این بخش لازم است از بزرگانی یاد کنیم که حق تعلیم و تربیت بر آقا سید علی اصغر دستغیب دارند :
1ـ آیت الله شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب ( قدس سره ) که تأثیر عمیق در جهت گیری و تربیت روحی ایشان داشته و مشعل فروزانی در مسیر هدایتشان بوده اند و لذا قرابت با معظم له و هم جواری منزل پدریشان را با مسجد جامع عتیق از نِعَم الهی می دانند .
از همان کودکی مکبر “ اقامه گو ” برای نمازجماعت ایشان بودند و طبعاً هنگام نماز چشم به چهره نورانی آن عالم ربانی و عارف صمدانی می دوختند . ایشان نقل می کنند : “ فراموش نمی کنم زمانی را که هنگام قنوت قطرات اشک بر گونه و محاسن شریفش می غلطید ، آن هنگام بیشتر خیره می گشتم و تا اعماق وجودم اثر می نهاد . آن حالت را که در محراب نماز از ایشان می دیدم ، مجذوب و شیفته گفتارشان در منبر می شدم . اغلب اوقات نزدیک منبر می نشستم و با دقت به مواعظ و نصایح آن معلم اخلاق و مهذب نفس گوش می دادم . در مسجد که بودم حرکات و رفتار ، نحوه تلاقی و گفتار ایشان را با اصحاب مسجد و مؤمنین به دقت ملاحظه می کردم و هنگام خروج از مسجد معمولاً با فاصله کوتاهی پشت سرشان می رفتم . چون منزلمان در مسیر راه بود ، حرکت آرام و توأم با وقار معظم له چه موقعی که تنها بودند و چه زمانی که همراه داشتند توجهم را بسیار جلب می نمود . شبها در حالیکه یکی از علاقمندان با چراغ نفتی کوچکی پیشاپیش می رفت و ایشان با گامهای آهسته کوچه های تاریک فاصله مسجد تا منزل را طی می کردند برای من حال و هوایی مخصوص داشت .
در سنین بالاتر سؤالهایی را که برای خود یا بعض همسالانم مطرح بود از آن بزرگوار می پرسیدم و از اینکه مجهولات و اشکالاتم به شیوه ای بسیار ساده و روان حل می شد ، خشنود می شدم و خدا را شکر می کردم . هر چه زمان می گذشت از نماز و خصوصاً قرائت ایشان لذت می بردم . دعای کمیل شبهای جمعه با آن آوای ملکوتی برایم بسیار جاذبه داشت در حالیکه تأثیر عمیق انفاس قدسیه معظم له را بر نفوس مستعده شاهد بودم . توسلات و توجهات ایشان نسبت به اجداد طاهرینشان خصوصاً حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) و به ویژه ذکر مصائب آن حضرت (ع) همه را تحت تأثیر قرار داده و منقلب می ساخت .
در مراحل بعد خصوصاً پس از ورود به لباس مقدس روحانیت ، ارتباطم با ایشان نزدیکتر گردید و از آنجا که به لطف خداوند مورد توجه و عنایت معظم له بودم ، اغلب اوقات در محضرشان حضور یافته و از تذکرات و بیان تجربیات زندگی و احوالاتشان استفاده می نمودم و هر زمان که به علت اشتغالات تأخیری ایجاد می شد از علت آن استفسار می فرمودند .
انقلاب اسلامی چه قبل و چه بعد از پیروزی این ارتباط را محکمتر ساخته و جلسات مشورتی که بخصوص پس از پیروزی انقلاب جمعیت بعض دوستان در محضر پر فیض ایشان داشتیم فرصتهای مغتنمی بود که بطور ضمنی از نکات اخلاقی آن نفس قدسی بهره مند گردیم . بخاطر دارم با بیانی شیوا و جذاب حضار را از حیله های نفس اماره و تفرد طلبی و تعلقات مادی و خروج از جاده عبودیت و اخلاص بر حذر می داشتند .
یکی از ویژگی های محضر ایشان این بود که آرامش و اطمینان قلب به حاضرین می بخشید . هر گاه در برخورد با حوادث و رویدادها تشویق و اضطراب یا غم و اندوه عارضمان می شد به مجردی که خدمت ایشان رسیده و صحبتی می فرمودند تمام آن عوارض برطرف گشته و به جای آن حال روحانی خوبی پیدا می کردیم . ”
2ـ مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت ( قدس سره ) از شاگردان آیت الحق مرحوم سید علی قاضی (قدس سره) ایشان نیز هدایتگر و دلیل راه در مسیر سیر و سلوک الی الله و معرفت حق تعالی بودند و از فیوضات ایشان بهره های فراوان گرفتند.
معظم له بیش از هر موضوعی بر توحید حضرت احدیت و التزام به لوازم آن تأکید می فرمودند و از حرکتهای خیالی و جلوه های نفس بر حذر می داشتند و این نکته را به شاگردان خود تفهیم می نمودند که در سیر بسوی خدا نه تنها خیالات بلکه کشف و کرامات ارزشی ندارد و تنها هدف ارزشمند ، تقرب به خداوند و لقاء الله می باشد که برای میل به آن می بایست جدیت نمود .
آن مرحوم خود توجه دائم و حضور مستمر نسبت به پروردگار عالَم داشتند . نام خداوند علی اعلی را آنچنان با حلاوت و طراوت بر زبان جاری می ساختند که تنها با کلمه عشق تفسیر می شد .
نماز آن بزرگوار بسیار با حال بود و حقیقتاً انسان لذت نماز را هنگام اقتداء به ایشان می چشید . اغلب اوقات به ذکر گفتن یا صمت و سکوت التزام داشتند .
تفکر رکن عمده محضر آن جناب بود ، معمولاً سؤالی درباره خداشناسی و معارف الهی مطرح می شد . همه حاضرین درباره آن فکر می کردند و چنان چه پاسخی به نظرشان می رسید اظهار می داشتند . بدیهی است این تفکر هم نورانیت ایجاد می نمود و هم تفهیم معانی عمیق براحتی صورت می گرفت . ضمناً آن جلسات محک خوبی بود برای تشخیص و تمیز تفکر از تخیل . هر کس اهل تفکر بود مأنوس می گشت و حیات خود را در آنجا می یافت و اگر اهل خیال بود نمی توانست آرام بگیرد و با آن شرایط انسی پیدا نمی کرد .
ایشان نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) اظهار علاقه و ارادت می نمودند و در مورد سادات و ذراری پیامبر (ص) نهایت اکرام و اعزاز را داشتند .